
دلم برایت تنگ است
برای تو که دلتنگم نمی شوی
تو که آرزوی دلم را به باد می دهی
تو که دیگر نیستی
دلم به حباب روی آبگیر می ماند
نازک نازک
تنهای تنها
اما هنوز شفاف شفاف
نگاهم نمی کنی
ببین چه زیبایم
ببین چه پاکم
پاسخم را نمی دهی
ببین شعرم را
بگو افسانه ی زیبای هر شب را
تلنگر غم می تواند دلم را بترکاند
می دانی
حباب که استقامت ندارد
اما بدان که امید دارد
به اندازه ی قطره های آبگیر
به اندازه ی دل تو
به اندازه ی نگاه من
دلم برایت تنگ است.
سایه ات را می بینم...اما
همین کافیست
برو! در بیکران باش
من می بینمت هنوز! حتی در بیکران
+ نوشته شده در ساعت 15:34 توسط امیر
|
کاش سراب خیالم با آب به پایان می رسید